۱۳۹۰ خرداد ۱۷, سه‌شنبه

اینم روز درویش

دوستانی که می‌‌گفتند دراویش گنابادی از اهل شریعتند و با دراویش دیگر فرق دارند ملاحظهٔ بفرمایند و ببینند که بزن بکوبی است. 

۱۳۹۰ خرداد ۱۶, دوشنبه

به نقل از ندای انقلاب:

http://nedayeenghelab.com/index.php?option=com_content&view=article&id=10504:1390-03-12-06-56-22&catid=103:-2&Itemid=795

دواريش قصد شركت در انتخابات مجلس را دارند.


به گزارش ندای انقلاب به تازگي در محافلي خبري اخباري مبني بر اينكه دواريش گنابادي قصد شركت در انتخابات مجلس شوراي اسلامي را دارند منتشر شده است.
بر همين اساس شنيده شده برخي از دراويش اعلام نموده اند كه قصد نام نويسي در كانديداتوري مجلس شوراي اسلامي را دارد.
يكي از سران اين فرقه نيز اعلام نموده با توجه به جمعيت بالاي دراويش گنابادي در كل كشور و اينكه تاكنون اين جمعيت نماينده اي در مجلس نداشته ،تصميم به اين كار گرفته ايم.
همچنين طبق گفته وي در صورتي كه شوراي نگهبان ايشان يا نماينده اش را نپذيرد مشخص خواهد شد كه وضعيت دراويش در نظام چگونه است و تكليف مشخص مي شود و در صورت پذيرفته شدن از سوي شوراي نگهبان موفقيت بزرگي براي دراويش كل كشور محسوب مي گردد.

۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه

افزایش مشکوک فعالیت نورعلی تابنده سرکرده دراویش گنابادی+عکس

به گزارش جوان آنلاین اخیراً نورعلی تابنده سرکرده فرقه دراویش گنابادی که دیدارهای محفلی خود را در افزایش داده است در دیدار اعضاء و خانواده های برخی افراد دستگیر شده این فرقه بدلیل فعالیت های غیرمجاز آنها با انتقاد از عملکرد دستگاه قضایی در خصوص احکام صادره آن را ناعادلانه خوانده و گفت: «در زمان شاه دوبار تبعید و یکبار زندانی شدم و مثل الان شما بی گناه بودم شاه متوجه شد که من بی گناه هستم ولیکن آقایان هنوز به این نتجیه نرسیده اند که دراویش کار خلافی انجام نداده اند و جرمی انجام نداده اند.»



به گزارش جوان آنلاین  اخیراً نورعلی تابنده سرکرده فرقه دراویش گنابادی که دیدارهای محفلی خود را در افزایش داده است  در دیدار اعضاء و خانواده های برخی افراد دستگیر شده این فرقه بدلیل فعالیت های غیرمجاز آنها با انتقاد از عملکرد دستگاه قضایی در خصوص احکام صادره آن را ناعادلانه خوانده و گفت: «در زمان شاه دوبار تبعید و یکبار زندانی شدم و مثل الان شما بی گناه بودم شاه  متوجه شد که من بی گناه هستم ولیکن آقایان هنوز به این نتجیه نرسیده اند که دراویش کار خلافی انجام نداده اند و جرمی انجام نداده اند.»
وی همچنین در ادامه سخنانش ضمن حمایت از فتنه سبز گفت: اظهارات آقای کروبی در خصوص برخورد نامناسب با زندانیان در مورد دراویش نیز صادق است و این حکومت با اینگونه رفتارها رو به زوال است.»
گفتنی است نورعلی تابنده که در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته در ازای دریافت مبلغی از کروبی از و ی حمایت کرده بود نیز در  دیدارهایی که پیش ا زاین با برخی از گروههای اپوزیسیون از جمله نهضت آزادی داشت قول هرگونه حمایت مالی و همکاری با جنبش سبز را داده بود. در ایام اغتشاشات پس از انتخابات88 نیز بسیاری از چهره های وابسته به این فرقه و فرقه های دیگر دراویش در کف خیاانها حضور داشتند و بنا به دستور تشکیلاتی فرقه به فتنه افکنی و حمایت از برخی کاندیداهای خاص همراه با اغتشاش گری مشغول بودند. برای مثال فرزند یکی از دراویش فرقه "علویه قادریه" که از اراذل اوباش منطقه لویزان می باشد بنا به دستور تشکیلاتی پدرش که معروف به (منصور.غ) می باشد ضمن حضور در خیابانها و عربده کشی ضمن توهین به مقامات نظام مسئولیت هدایت برخی از اراذل منطقه در ایام اغتشاشات 88را بعهده داشت.
ذکر این نکته ضروری است که  با مرگ محبوبعلیشاه قطب قبلی فرقه وروی کار آمدن مشکوک نورعلی تابنده قطب فعلی ماهیت این فرقه از یک تشکیلات به اصطلاح مذهبی به یک شاخه سیاسی از یک جریان خاص تغییر پیدا کرد.نورعلی تابنده که عضو رسمی واز سران جبهه ملی (مرتد) می باشد با رسیدن به قطبیت ابزار بسیار خوبی برای مخالفت با جمهوری اسلامی پیدا کرد.
سجده بر نورعلی تابنده!
به گزارش جوان آنلاین اگر چه پدر و برادر او قطب فرقه بودند اما وی به دلیل عقاید ضد دینی هیچ گاه فعالت صوفیانه نداشت.با مرگ برادر زاده اش یعنی علی تابنده قطب قبلی فرقه،وی ریاست فرقه گنابادیه را به عهده گرفت. سابقه مقابله با انقلاب اسلامی و حتی زندان در کارنامه او هویداست. وی با تلاشهای زیاد توانست فرقه را به ابزاری در دست جبهه ملی تبدیل کند.
ذکر این نکته ضروری است که پس از پایان ریاست جمهوری خاتمی درسال 84 و همچنین همزمان با انتخابات88 و اغتشاشات پس از آن، فرقه گنابادی همچون فرقه ضاله بهائیت  با حرکت در مسیر اربابان خارجی خود فعالیتهای سیاسی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی را تشدید کرده اند.

۱۳۹۰ خرداد ۱۴, شنبه

خانم زارا نورانی نماینده دراویش گنابادی در بی‌ بی‌ سی‌


در این گزارش هم آقای دکتر با رسانه بی‌ بی‌ سی‌ تماس گرفتند هم خانم زارا نورانی صحبت می‌‌کنند. حال سال ما از آقای دکتر تابنده اینست که آیا این خانم نماینده دراویش است یا اصلا ایشان یک درویش گنابادی است؟ یعنی‌ خانم‌های دراویش گنابادی اینگونه باشند درست است؟ از نظر جنابعالی ایرادی ندارد؟ آیا با شرع مغایرتی دارد یا خیر. کاش آقای دکتر تابنده لطف بفرمایند و جواب ما شکاکان را بدهند تا شاید کمی‌ تمایل پیدا کنیم.

یا ابا عبد الله الحسین

۱۳۹۰ خرداد ۱۲, پنجشنبه

تکذیب جناب دکتر (پدیده درویشی)

جناب دکتر اولین کاری که فرمودند از آنجایی که همیشه ایشان با حماقت‌های تشکیلاتی طرف بودند خبر ندارند که ما از تمام کار‌های ایشان خبر داریم. ایشان نمی دانند که حتی اگر دوستان به ما خبر نمی دادند از ادبیات سایت‌های در داخل ایران (اینساید اوف ایران) و سایت hriran.com می‌‌توان پی‌ به این مطلب برد که ایشان خود مسول این سایت‌ها هست یا با گردانندگان آن در ارتباط مستقیم است و روزی یا هفته یک بار از خودشان عکس‌های خوشگل خوشگل می‌‌گذارند و تعریف می‌‌کنند. در این آخرین ایشان جوابیه ترتیب داده و به مریدان خود فرمودند که آنرا به اسم خودشان به چاپ برسانند که خود شیفتگی ایشان را می‌‌رساند.
آقا مگر آقای دکتر نور علی‌ تابنده نمی گویند که ما یک حزب سیاسی نیستیم؟ آیا مگر ایشان نمی گویند که ما جدا از شیعه نیستیم؟ این طبقع سخنرانی خود ایشان در مجالس عمومی‌ است. پس اگر شما اقلیتی جدا از تشیع نیستید و یا حزب سیاسی نیستید و یا زیر مجموعه‌ای از ملی‌ مذهبی‌‌ها نیستید، چرا آقای دکتر عزیز خود را سخنگو معرفی‌ می‌‌کند؟ کاش این سئوال به گوش آقای دکتر تابنده برسد و ایشان تکلیف را معلوم کنند، چون گویا خود ایشان هم علاقمند هستند که سخنگویی چون آقایون واحدی و ارجمند در خارج از کشور داشته باشند و اگر ایشان سخنگویی دارند حتی اقلیت مذهبی‌ هم نیستند چون به غیر از بهائیان، سخنگویی برای دیگر مذاهب که به صورت علنی از ولایت فقیه بد بگوید نداریم. بدین ترتیب می‌‌توان گفت که گنابادیان زیر مجموعه‌ای از ملی‌ مذهبی‌‌ها هستند که البته این بعد از رحلت حاج علی‌ اتفاق افتاد که آقای بازرگان هم در مقاله خود گفته بودند که آقای دکتر تابنده چه قصدی داشتند و چه شد. البته اگر سخن آقای عبد العلی بازرگان درست باشد، تا حدود زیادی هم آقای دکتر تابنده به مقاصد خود رسیدند و همه هم مطلع هستیم که مجاهدین خلق در اوایل انقلاب رابطه بسیار نزدیکی‌ با ملی‌ مذهبی‌‌ها داشتند و بیشتر شبیه زیر مجموعه آنها بودند و بدین ترتیب هم آقای دکتر تابنده شاید با آقای دکتر پدیده کنار آماده و ایشان را سخنگو کرده اند.

به سوی سخنان سایتی می‌‌رویم که در آن جوابی به سایت ندای انقلاب داده شده بود. آقای دکتر از لغات پدیده بسیار خوششان آماده بود و این لغات را استفاده کردند و واقعا خود را یک فنمنون در درویشی دیدند. آقای دکتر عزیز اگر شما یک شخصیت علمی‌-فرهنگی‌ بود چطور وقتی‌ حتی زمان مجاهد بودند به هیچ جایی‌ نرسیدی و تو را از آنجا بیرون کردند یا به غولی خودت از به جایی‌ رسیدن نومید شودی و ولن کردی؟ جنابعالی اگر یک شخصیت فرهیخته علمی‌ و فرهنگی‌ بودی چرا در دانشگاه کار پیدا نکردی و هیچ فعالیت فرهنگی‌ نداشتی؟
حتی حاج علی‌ هم به تو ارزشی نداد و تو را توبیخ کرد بابت سخنرانی‌های بدون جواز. دکتر جان تو حتی در بین دراویش هم جایی‌ نداشتی تا اینکه آقای دکتر تابنده به جنابعالی اجئزه داد و به قول خودتان ماذون به نماز و اشاعه فرهنگی‌(اشاعه فرهنگ جنجالی از قبیل آوردن خانم‌ها و بساط موسیقی‌ و اشاعه فرهنگ سیاسی چیزی که عمری به دنبالش بودی) شودی تازه با اعمال نفوذ اشخاصی‌ چون شهرام پازوکی و ... توانستی با خروار‌ها پول کنفرانس‌هایی‌ بگذاری به زور یک یا دو استاد می‌‌آمدند و همه را هم توهم می‌زدی که چقدر عالی برگزار شد. البته با اعمال نفوذ و پول می‌‌توان هر کاری کرد که شما به حامد.... به وفور در اختیار داری و چاپخانه‌ای هم از پدر زن داری که به امور زندگی‌ بپردازی(آقای دکتر عزیز ببخشید اگر بی‌ ادبی‌ شد امیدوارم منتظر به معده درد و حال تهوع شما نشود).
ما به چند دلیل نگران حال تهوع ایشان هستیم، یک شاید یاد خاطرات جوانی‌ بیفتد که همین حال تهوع‌ها را داشت که خود می‌‌داند یا شاید بگوید که ما قصد ترور او را داشتیم. دکتر پدیده، ما اهل چنین کاری نیستیم و قانونی عمل می‌‌کنیم اگر مسلمانی به ما تهمت نزن و دنباله کار خویش بگیر.

برای دوستان باید عرض کنم که می‌‌گویند ایشان در اقصی نقاط دنیا تدریس می‌‌کردند باید بگویم که کلاس‌های ایشان، کلاس‌هایی‌ است که مخارج آن از طریق سلسله یا پیروان فرنگی‌ آقای دکتر پرداخت می‌‌شد. ایشان هیچ جا در دانشگاه تدریس نکردند البته حالا ایشان فوری اسم خانم حنا در هلند را پیش خواهد کشید و تنها فرنگی‌‌هایی‌ که جذب او شدند ولی‌ آنها هم اعتبار چندانی در دانشگاه‌ها ندراند و ایشان البته در حال حاضر هم رابطه آاش با آنها هم کمتر شده است و بیشتر به مریدان تشکیلاتی خود می‌‌پردازد.

آخر ما نفهمیدیم دکتر پازوکی در ایران این عرفان ایران را که زیر میزی چاپ می‌‌کند و می‌‌گوید کار‌هایش را می‌‌کند او کار‌هایش را می‌‌کند و حالش را پدیده می‌‌برد؟ البته خوب دکتر شهرام هم همه جان می‌‌گوید که زحمت این کار با اوست. و ایشان طبقه گفته خودشان علاقه زیادی هم به تطبیق تصوف با لاما دارند حالا نمی دانم ایشان منزورشام دالأی لاما است یا لاما آن جانور مکزیکی است؟ اگر دالایی لاماست که چه جالب آیا ایشان چیزی دیگری پیدا نکرد که با پیکر پرستان بودایی خود را مقایسه می‌‌کند؟ البته ایشان در حال حاضر خواهند فرمود که بودا یک فروزه است و آنها آن فروزه و تجلی‌ را می‌‌پرستند و یک سری سفسطه که کار پدیده عزیز است ولی‌ باید عرض کنم که اعراب جاهلی هم چنین عقیده‌ای داشتند و ببت‌ها همه تجلی‌ ذات یک خدا بودند و صنم پرستی‌ ممنوع شد. از آن گذشته در آیین بودا گرچه اعتقادی به صنم پرستی‌ هست ولی‌ خدایی به آن صورت وجود ندارد. خلاصه ایشون گنابادیان را با لامأیسم مطابقت داده اند و زحمات زیادی کشیده اند.

در جوابیه می‌‌گویند:
((دکتر آزمایش در حال حاضر مسئول روابط بین الملل “انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر در ایران” و از اعضای اصلی "کمیته بین المللی دفاع از حقوق دراویش و دانشجویان در ایران" می باشد و میکوشد تا با سخنرانیها و کنفرانسهای مطبوعاتی متعدد در سراسر اروپا و دیدار با نمایندگان حقوق بشر در سازمان ملل متحد (ژنو) و پارلمان اروپا (بروکسل) به تنویر افکار عمومی مردم دنیا و دولتمردان کشورهای جهان در راستای دفاع از حقوق تضییع شده مردم ایران بالاخص حقوق تنوع های قومی و مذهبی در ایران بپردازد. ))

این گروه‌ها را که آقای دکتر با مریدان تشکیلاتی و درویش خود به کمک مریدان هلند درست کرده اند و چون کلا بهتر است در ظاهر ایشان گوشه باشند و روشنگری کنند به همین دلیل، ایشان شغل‌ها و سمت‌های اصلی‌ ندارند ولی‌ در ملاقات با رضا پهلوی و اشخاص دیگر همیشه ایشان حضور دارند با قیافه‌هایی‌ که خود یک پدیده اره والله .. هزار ماشالا. خلاصه ما که سیاه نشدیم شما هم نشید. آقای دکتر اگر شما هی‌ پای این بیانیه‌ها بزنی‌ اعضا گروه در .... (اسم هزار شهر) را بزنی‌ بعد هر شهر ستا و نصفی عضو داشته باشد چه فایده دارد؟ با این چند تا میخوایی رهبر بشوی و روشنگری کنی‌ پدیده جان؟

دوست عزیز شما گفتید که این سایت‌های زنجیره‌ای آقای دکتر را محکوم به:
((. استفاده از پشتيباني جريانات خارج نشين و ضد نظام !
. پشتيباني مستقيم از سوي رسانه ها و سازمانهاي به اصطلاح حقوق بشري و پناه بردن به آغوش غربي ها !

. دکتر مصطفي آزمايش که او را سخنگوي سلسله نعمت اللهي گنابادي مي‌‌نامند پديده عجيبي‌ در سلسله گنابادي است !
. همکاري با سازمان مجاهدین خلق !
. با گروهک نفاق (سازمان مجاهدین خلق) نيز به نتايج قابل توجهی نمي رسد لذا از منافقين (سازمان مجاهدین خلق) جدا شده !
. سخنراني در مجامع حقوق بشری در اروپا و آمريکا
. راه اندازی گروه موسیقی عرفانی سیمرغ))

آقای پدیده عزیز و مریدان ایشان ما در این سایت‌ها هیچ جوابی به این اتّهامات ندیدیم مسائل دیگری که درج شده بود رد ‌گم کنی‌ بود. بحث تفسیر قران مربوط می‌‌شود به زمان حاج علی‌ که شما نه ماذون بودی نه هیچ چیز ولی‌ چون جایی‌ برای سخنرانی نداشتی سرخود بدون اجازه حاج علی‌ در منزل خود سخنرانی می‌‌کردی که آنهم منجر به ناراحتی‌ حاج علی‌ شد که جنابعالی حتی قصد نداشتی با دکتر تابنده تجدید بیعت کنی‌. و مسائلی‌ که در اینجا درج شده است واقعاً اتهاماتی است که به شما وارد شده و اگر جنابعالی چنین اتهاماتی بر شما وارد نیست اگر لطف بفرمائید و مدارک لازم را رو بفرمائید، عده‌ای از اینکه به شما تهمت زده اند نادم خواهند شد ولی‌ دلایل درست و داندان شکن نه دلایلی چون شیطان پرستی‌ و جنگیری و اختاپوس بازی که بعدا فقط جنابعالی و مریدان برایش ذوق کنید.


در هر صورت اگر اسائه ادبی‌ شد عفو بفرمائید.
یا صاحب الزمان

۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه

اعتراف به انحرافی بودن عقاید نورعلی از تصوف کلاسیک

به نقل از سایت مجذوبان نور (خبرگزاری دراویش گنابادی)

http://121.majzooban.biz/1388-12-15-14-05-43/2009-12-30-11-15-59/4653-1390-02-06-08-04-49.html


چرا دراويش گنابادي ؟!
مقالات | مقالات
نوشته شده توسط مجذوبان نــور در سه شنبه, 06 اردیبهشت 1390 ساعت 11:30   

خلاصه:
از آنجا که در نظام استبدادی هيچ شخصيت مستقلی تحمل نمی شود، آزادگی و استقلال رای راس این سلسله، .آنها را نگران کرده است
:عبدالعلی بازرگان
در خبرها خواندم که قطب سلسله دراویش گنابادی، آقای "نورعلی تابنده" به اتهام عجيب: "معاونت در تهدید عليه بهداشت عمومی! از طریق دفن اموات در مزار سلطان بيدخت"! در سن ٨۴ سالگی توسط دادسرای تهران ( به نيابت از دادسرای گناباد!) احضار شده است.
آیا واقعا داسرای تهران سرش اینقدر خلوت است که مجبور است به کار اموات شهرستان گناباد و بهداشت عمومی آن هم بپردازد! یا این پرونده سازی ها بهانه و دستاویزی است برای سرکوب بيشتراین جمعيت، که در سال های اخير با تخریب حسينيه آنها در شهرهای قم، اصفهان و بروجرد و ضرب و شتم و دستگيری اعضایشان سخت مورد تهدید و تهاجم دستگاه های امنيتی بوده اند؟
این سئوال را نگارنده بارها از زبان کسانی شنيده است که چرا از ميان شعب متعدد دراویش و اهل تصوف و عرفان، حاکميت ما در سال های اخير این همه به دراویش گنابادی به اصطلاح، گير می دهد! و مزاحم این جمعيت غير سياسی و بی آزار می شود؟ مگر اینها چه کرده اند که هم نزدیک ترین شعبه درویشی به شریعت اند و به جای خانقاه حسينه دارند و هم هيچگاه داعيه قدرت نداشته اند؟
من بر این تنگ نظری و تلخ وتنگ گيری تماميت طلبان نسبت به این گروه هيچ پاسخی نداشته ام جز اینکه گمان می کنم از آنجائی که در نظام استبدادی هيچ شخصيت مستقلی تحمل نمی شود، آزادگی، آگاهی و استقلال رای راس این سلسله، مقامات امنيتی را سخت نگران کرده است.
آقای نورعلی تابنده هم دارای دکترای حقوق از دانشگاه پاریس و صاحب تاليفات فراوان است و هم یک عمر تجربه عملی درکارهای اجرائی دارد و با سابقه معاونتش دروزارتخانه های ارشاد و دادگستری در دولت موقت و عضویت هيئت امناء و مدیریت سازمان حج و زیارت، کارنامه خدماتی درخشانی در خدمت گزاری به ملت کسب کرده است. اما آنچه برای دستگاههای امنيتی نگرانی می آورد؛ سابقه مبارزاتی ایشان است؛ از پذیرش وکالت رایگان برای دانشجویان و روحانيون زندانی در مبارزات قبل از انقلاب گرفته تا عضویت بعد از انقلاب در " جمعيت دفاع از آزادی و حاکميت ملت" که به جرم چنين عضویتی و امضای نامه اعتراضی ( معروف به نود امضائی) در سال ١٣۶٩ به رئيس جمهور، آقای هاشمی رفسنجانی، همراه ٢۴ نفر دیگرحدود شش ماهی را در سلول انفرادی به سر برده است! این قلم نيز که افتخار امضای آن نامه را داشته است، به خاطر می آورم پس از پنج ماه بلاتکليفی در سلول انفر ادی، روزی که برای نخستين بار جهت ملاقات از پشت شيشه با خانواده، از زندان توحيد! به اوین برده می شدم، در قسمت عقب آمبولانسی که برای اختفاء مورد استفاده انتقال زندانيان قرار می گرفت، چشمم به دکتر تابنده و دکتر پارسا افتاد، در حالی که آنها را با چشم بند کف آمبولانس نشانده بودند تا از بيرون دیده نشوند. هرچند صحبت کردن ممنوع بود، اما با اغماض و انسانيت مامورمراقب، زیر لب و زیر چشم تا موقعی که به اوین رسيدیم، حرف و حدیث هائی را، در حالی که دکتر تابنده از درد دیسک دراز کشيده و به خود می پيچيد، رد و بدل کردیم.در نگاه نخست، ایشان را از بس لاغر و ضعيف شده بود نشناختم، ظاهرا همسرشان نيزدر همان ایام به رحمت حق پيوسته و خود نيزسخت بيماربود.
بعدها از طریق ملاقاتی ها شنيدم این خانم لحظاتی پس از مکالمه ای تلفنی با ماموران زندان، که معلوم نيست چه سخنانی رد و بدل شده، سکته کرده است! می گفتند یکبار که به خاطر دیسک همسر، کمربندی طبی را در روزهای ملاقات به زندان آورده بود، از غصه این سخن نگهبان که با امتناع و تمسخر گفته بود؛ مگر کمری از او باقی مانده که این کمربند ببندد، در بازگشت به خانه از بلائی که بر جثه ضعيف و نحيف همسرش آورده بودند، یکسره در ماشين گریسته بود! همراهش در اتومبيل که خرمائی به او تعارف کرده بود تا کامش از آن تلخی شيرین شود، می گفت وقتی هسته خرما را از شيشه به بيرون می انداخت گفت: به خدا قسم من درتمام عمرم چنين کار زشتی نکرده ام ، اما راه دیگری برای بازکردن بغضم نداشتم، آنها همه
راههای اعتراض را بروی ما بسته اند! یکسال و نيم بعد که بيرون آمدم، به اتفاق چند نفر از هم بندیان سابق به دیدارش رفتيم، از اصرارپيروان آن سلسله برای پذیرش مقام قطبی می گفت و این که پس از فوت پدر( صالح عليشاه) که قطب این سلسله به شمار می رفت، پيروان سراغ ایشان آمده و چنين درخواستی را با ارجاع به برادر کوچکتر، دکتر حسين تابنده، رد کرده است. بعد ازفوت برادر نيز که باردیگر سراغ ایشان آمدند، به بهانه این که من سالخورده ام و بهتراست به فرزند آن مرحوم که جوان و دارای فرصت و انرژی بيشتری است مراجعه کنيد، ازپذیرش این مقام استنکاف کرده است. دراینجا بود که علاوه بر فضل و فرهيختگی و آزادگی، به فروتنی و بی اعتنائی ایشان به جاه و مقام دنيائی هم پی بردم.
چند سال بعد شنيدم متاسفانه آن برادر زاده ( محبوب عليشاه) نيزبه گونه غير مترقبه ای به رحمت حق پيوسته و این بار برای سومين بار سراغ دکتر آمده اند و به ناچارمجبور به پذیرش عنوان "مجذوب عليشاه" شده است. دفعه بعد که همراه تنی چند از دوستان، که اصولا به چنين مناسباتی از مرید و مرادی باور نداشتند و منتقد هم بودند، به دیدارشان رفتيم، در پاسخ دوستی که ازموقعيت ایشان و سوابق استنکافشان مطلع بود، گفت: ببينيد، حيات و حضور این جریان گسترده در جامعه ما واقعيتی است که به جای انکارو اعراض، باید در جهت وحدت ملی و نزدیکی بيشتر اعضاء به آفریدگار و سوق دادنشان به اخلاق و احسان و خدمت به خلق استفاده کرد. من از چنين موقعيتی می خواهم در راه این هدف استفاده کنم، از شما هم صميمانه می خواهم اگر نظر و پيشنهادی دارید مرا یاری کنيد.
مدتها بعد اطلاعيه ای رسمی از سفر جناب "مجذوب عليشاه" برای دیدار از فقرای کانادا!! را یکی از پيروان به دستم داد، خود را به نفهمی زده و به شوخی پرسيدم: عجب، مگر کانادا هم فقير دارد؟ فقير که قحط نيست، تا دلتان بخواهد انواعش را در مملکت خودمان داریم! از سادگی من خندید و گفت: منظورم فقر مادی نيست، این اصطلاحی عرفانی است. ایشان برای دیدار از فقيران نيازمند هدایت و رحمت خدا به کانادا تشریف برده اند.
امروز که به این ملاقات فکر می کنم، بهتر می فهمم نگرانی دستگاههای امنيتی منحصر به تجمع مردم در بيدخت گناباد، حتی ساختن حسينيه در قم و بروجرد و اصفهان نيست، بمبی که با اندیشه "همه با من" و "حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله" بعد از انقلاب منفجر شد، ترکش هایش ميليونها نفر را به خارج پرتاب کرد که از ميان آنها چه بسا هزاران درویش گنابادی در کشورهای اروپائی و آمریکا و کانادا مقيم باشند که به عنوان واقعيتی از ملت ما نمی توان به نيازهای معنوی شان دهان کجی کرد! تماميت طلبان تن را تسليم توانند کرد، اما دل ها را هرگز! با چنين سوابقی از این سرسلسله و سطح سواد و موقعيت اجتماعی پيروان اش در داخل و خارج ، معلوم است در نظام ولایت مطلقه فقيه، که تنها "قطب" آسيا، کسی است، که هنگام تولد هم ذکر "یاعلی " گفته، "نور علی" باید مطيع "سيد علی" و"مجذوب عليشاه" هم باید جذب "سلطان علی شاه" شود! وگرنه پای خویش از گليم درویشی بيرون گذاشته است!